سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]

 

ای کاش آن مرد در قاب آخر فیلم ظاهر می‌گشت و ما را منتظر نمی‌گذاشت !

یادداشتی بر فیلم ایستاده در غبار

سید روح الله حجازی در پی تماشای فیلم «ایستاده در غبار» به این فیلم واکنش نشان داد.

در متن کارگردان «زندگی خصوصی آقای محمودی و بانو» و «مرگ ماهی» آمده است:

«می‌خواهم جادو شوم

گوشی بی‌سیم در دستی از پشت ماشینی نظامی در میان هیاهو و غبار ناشی از جنگ نگاهمان را از آن خودش می‌کند.

انگار قرار است این سر و صدای برخواسته از زمانی نه چندان غریب، برایمان قریب شود.

و چه خوب محمدحسین مهدویان و دوستانش بی‌هیچ واسطه‌ای ما را در میان این زمان گم شده در تاریخ پرتاب می‌کنند.

زمانی که در این زمانه سکه اصحابش خریداری ندارد!

و چه خوب ما را خریدار مردی می‌کند که خود خریدار دل مردمانش بوده و هست! 

من عاشق شدم!

عاشق برادر احمد( متوسلیان)

عاشق اطرافیان او

عاشق مردمانش 

و عاشق حال خوبشان

عاشق آن بخش از تاریخ که قهرمانی از جنس مردم را در خودش گم کرد و چنان رازی سر به مهر برایمان نگهش داشت.

برای مایی که در میان هیاهوی قدرت و ثروت و غبار آلودگی این شهر دستمان بر زمین و زمان بسته شده است.

ای کاش چراغهای سالن روشن نمی‌شد.

ای کاش سینما ما را برای همیشه در همان حالهایی که موقع تماشای فیلمهای دوست داشتنی‌مان داشتیم، جادو می‌کرد و نگهمان می‌داشت.

ای کاش آن مرد در قاب آخر فیلم ظاهر می‌گشت و ما را اینچنین منتظر نمی‌گذاشت.

آخر امروز خیلی نیازش داشتیم!

ای کاش...»

 



 
نوشته شده توسط : سبحان |  دوشنبه 94 بهمن 19  ساعت 3:8 عصر 

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تقصیر جمعه هاست ...
سخت گیری در حفظ بیت المال
روند رشد اشرافیت و رفاه طلبی
اینجا هیچ چیز متعارف نیست؟!!!
تبرک است ...
هزار نفر از ما بمیرد، هیچ خبرى نمى‏ شود!
سلوک ذیل سیاست
دانلود فیلم شناخت سی امین جشنواره فیلم فجر
از اهل معصیت مى‏ شدید یا اهل عبادت؟
انسان انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]